وارد ماه اسفند شدیم و داریم به سال جدید نزدیک میشیم این روزا همه در جنب جوش
خرید و تدارکات برای عید هستن و همه خوشحال
ولی برای من کل سال با عید سال هیچ تفاوتی نداره هرچقدر سعی میکنیم که خودمون رو
خوشحال نشون بدیم نمیشه با این اوضاع
تو محل کارم یه نفر هست(یه نفر که نه چند نفر) که بلدن پیش مدیر دفتر خود شرینی کنن
و ما رو تا مرز اخراج کردن ببرن.کاری کردن که مجبورم کنن خودم برم
تصمیم گرفتم قبل از اینکه اخراج بشم خودم از این کار انصراف بدم ولی از یه طرفی هم فکر بیکار بعدش هم هستم حالا میدونم اقایونی که
بیکارهستن و زیر دین پدرشون هستن چه میکشن
من برام سخته که بعد چند سال کار کردن
حالا بشینم توخونه ،منی که کارمو خیلی دوست دارم
نمیدونم تو این شرایط قرار گرفتین یا نه که مجبور باشین با هر زخم
زبونی مجبور باشی همه چیز تحمل کنی واسه یه حقوق ناچیز
امون از همکار چاپلوس دلنوشته های من...
ادامه مطلبما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7yalda2516c بازدید : 7 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 6:54